از نوشتن دوباره این خبر حس بدی دارم ولی فکر کنم بعضی از دوستاش ادرس اینجا رو دارن .... 

خیلی سخت تر از نوشتن خبر قبلیه بچه ای که یک سال با ما بود رنجش و میدیدیم همه رو به جنون می کشید  

دارم اتیش م یگیرم واسه خونوادش که دختر جوون جلو چشمشون بیمار باشه و ....  

از خونوادش و همه دوستان معذرت می خوام که اینا رو میگم .... 

فاتحه برای شادی روح مهناز حمیدی ..... 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد